بیش از 130 کشته و 200 زخمی ارقام بالایی هستند. این اشخاص اگر در مبارزه با اسرائیل شهید شده بودند خانوادههایشان طبق معمول شیرینی پخش میکردند و پیامهای تبریک و تسلیت دریافت میداشتند، اما اینک متحیرند چه بگویند و چه بکنند و مرگ عزیزان خود را در کدام چارچوب شرعی، قانونی یا آرمانی قرار دهند.
چه کسی مقصر است؟
مقصران بسیارند اما در راس آنها آنچه از آن به نام جامعه بینالمللی یاد میشود قرار دارد. آمریکا، اروپا، اسرائیل، سازمان ملل و حتی تعدادی از کشورهای عرب با عدم احترام به نتایج فرایند دموکراتیک در سرزمینهای اشغالی و با ادامه محاصره غیرانسانی این سرزمینها و با قاچاق اسلحه و تحریک گروهها و جناحها علیه یکدیگر این وضعیت را پدید آوردند.
خالد مشعل، رئیس دفتر سیاسی حماس، میگوید: ما مخالف جنبش فتح و یا تشکیلات خودگردان به ریاست ابومازن نیستیم و مشروعیت آنها را قبول داریم. درگیری ما با برخی دستگاههای امنیتی و انتظامی بود که نه از تشکیلات ابومازن و نه از کابینه حماس دستور میگرفتند بلکه با خارج مرتبط بودند (اشاره به گروه محمد دحلان و ارتباطات مشکوکش با اسرائیل و آمریکا). ما چارهای نداشتیم جز آنکه این گروهها را ریشهکن کنیم و اینک آماده مذاکره با ابومازن (محمود عباس) و برادران جنبش فتح هستیم تا نهادهای امنیتی و انتظامی را بازسازی کنیم و برای آینده یک برنامه کار مشترک تدوین کنیم.
بسیاری از صاحبنظران در مسئله فلسطین با توجه به ضعف و ناتوانی تشکیلات خودگردان معتقدند که تنها راه حل این مشکلات انجام گفتگوهای جدی و سازنده با شرکت همه گروههای فلسطینی برای احیا و بازسازی سازمان آزادیبخش فلسطین به عنوان نماینده همه فلسطینیهای داخل و خارج و سپس تدوین یک برنامه اقدام ملی با ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی و مبارزاتی است تا همه گروهها در چارچوب این برنامه حرکت کنند و بدان پایبند باشند. البته این مطلب جدیدی نیست و سال گذشته، گروههای فلسطینی در مذاکرات قاهره آن را مطرح و تصویب کردند اما هیچکس برای عملیشدن این تصمیم اقدامی نکرد، چرا که آمریکا و اسرائیل مخالف آن هستند و برخی از شخصیتها و جریانها در داخل تشکیلات خودگردان نیز آن را به نفع خود نمیدانند.
بدین ترتیب امید زیادی برای عملیشدن این راه حل وجود ندارد به ویژه که در این زمینه کمک کشورهای عربی نزدیک به فلسطین ضرورت دارد و واکنش این کشورها و مواضعی که در گردهمایی وزیران امور خارجه عرب در قاهره اتخاذ شد، در این زمینه دلگرمکننده نیست.
کسانی معتقدند که جنبش حماس برای بار دوم در دامی افتاده است که در آینده باید متحمل فشارهای شدیدی بشود، اما با نگاهی به تحولات سریع اخیر در منطقه مشاهده میشود که مسئله فقط جنبش حماس نیست بلکه در چارچوب طرح خاورمیانهای آمریکا وقایعی رخ میدهد که عنوان همه آنها گسترش آشوب است، آشوبی که ناتان شارانسکی معلم فکری جورج بوش، آن را «خلاق» میداند و معتقد است، خاورمیانه جدید از دل یک وضعیت آکنده از آشوب و هرج مرج زائیده میشود. برای نوار غزه درخواست حضور نیروهای بینالمللی شده است.
اشتباه محض است اگر کسی تصور کند با خوش خدمتی به طرح آمریکا میتواند از این موج آشوبها جان سالم به در ببرد و تاج و تخت یا مسند حکومت خود را حفظ کند.
وقت تنگ است و زمان آن رسیده که همه دولتها در این منطقه با درک تهدیدها و خطرات ناشی از طرح خاورمیانهای آمریکا و اسرائیل، صادقانه به تشریک مساعی و همکاری سازنده در مقابل «آشوب خلاق» بپردازند.